شعری در وصف حال دانشجویانی که کلاس درس ریاضی جهنم آنهاست



وای بر ما در کلاس درس خواب آلوده ایم
از غم ادراک درس اندر کلاس اسوده ایم

خواب بر چشمان بی آرام ما قالب شده
عادت ما باعث بی میلی کاتب شده

گوییا میز کلاس و تخت خواب هر دو یکیست
آن همه داد و فغان رهنما پس بهر کیست؟

پیر ما با کوله ای از جزوه و گفتار نیک
گویی با لالایی اش ما را به خواب کرده شریک

او زفرمول و عدد تخته سیاه خونین کند
بهر خواب ناز نقل قصه ی چوبین کند

او ز بهر ارزیابی گه سوالی میکند
این قلندر در خیالش خوش خیالی میکند

چرت ما را پاره کرده شرح درس قصه گو
از کلاس چیزی نفهمیدیم عزیز از نو بگو

..........

شعر از دوست عزیز سعید دبیری از دوستان خوشدل هست؛ که هم‌اکنون در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد فوتونیک در دانشگاه ولی عصر (عج) می‌باشد.